تحقیق تاريخچه حقوق بشر در اسلام 21ص
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاريخچه حقوق بشر در اسلام
هنگامي كه مفاهيم حقوق بشر را در بستر تعاليم اسلام مورد بررسي قرارد مي دهيم قبل از هر نوع پيشداوري بايد نكاتي را به عنوان پيش فرض در زمينه تبيين مباني و مفاهيم حقوقي مد نظر قرارداد زيرا كه بي توجهي و يا بي اطلاعي از اين پيش فرضها و مرز بنديها در بسياري از موارد موجب گمراهي وانحراف از تعاليم واقعي اسلام مي گردد . اينك به برخي از اين اصول و پيش فرضها به منظور روشنتر شدن موضوع بحث اشاره مي شود .
1 ـ مباني فلسفي و عقيدتي بسياري از اصولي كه بنام حقوق بشر مطرح مي گردد و حتي مفاهيم برخي از اين اصول از ديدگاه اسلام با آنچه كه در تفكر غربي تحت همين عناوين ارائه مي شود متفاوت و احيانا\" فاقد مشتركات اصولي است 1 .
2 ـ براي كساني كه حتي مختصر اطلاعاتي از اسلام و تاريخ آن دارند روشن است كه بحث حقوق بشر از ديدگاه اسلام صرفا\" يك بحث انفعالي و تطبيقي نيست و ما امروز از آن جهت به اين بحث كشانده نشده ايم كه در برابر انديشه هاي حقوقي وسياسي غرب تفكر مشابهي را به نام اسلام مطرح نمائيم و يا صرفا\" در مقايسه دو ديدگاه خود را از عقب ماندگي تبرئه نمائيم .
اصولي چون كرامت انسان وآزادي و مساوات و برخورداري از امنيت و دفاع مشروع و تامين اجتماعي و تعليم و تربيت ونفي اكراه و اجبار و حمايت از حقوق زن و كودك و محرومات جامعه و احترام به مالكيت و ديگر مفاهيم حقوق طبيعي و فطري و قراردادي انسان , از مفاهيم و مقوله هاي حقوقي و سياسي آشنا در فقه و تاريخ اسلام مي باشد .
وقتي مباحث عمده عدالت اجتماعي و مفاهيم و اركان تحقق امت از ديدگاه اسلامي مطرح مي شود خود به خود اين اصول ومفاهيم كه امروز به حقوق بشر شهرت يافته مورد بحث قرار مي گيرد .
بدون ترديد با مراجعه به نصوص اسلامي و تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي جوامع اسلامي در طول پانزده قرن مي توان به وضوح به اين حقيقت پي برد و وجود يك تصور و انديشه مشخص اسلامي در زمينه مسائل حقوق بشر را دريافت و به اين حقيقت پي برد كه مسائل حقوق بشر چه در تئوري و چه در عمل همواره در تاريخ اسلام مطرح و مورد توجه بوده است 1 .
3 ـ انديشه حقوق بشر در اسلام برمبناي تفكر توحيدي است نه اومانيسم , آنگونه كه در تفكر غرب ديده مي شود . براساس تفكر فلسفي اسلام , انسان يك موجود خود آفريده و يا مخلوق فعل و انفعالات كور و كر طبيعت و بطور كلي يك موجود مستقل نيست . اسنان مخلوق خداوند عليم و حكيم و تابع قوانين كلي آفرينش واراده تكويني خداوند است كه در عمل نيز بايد از اراده تشريعي خدا پيروي نمايد ولي در عين حال , در انديشه اسلامي , بشر در عمل آزاد است و اجبار در عمل چه از ناحيه خداوند و چه از طرف ديگر انسانها نفي شده است و همين پيچيدگي فلسفي است كه جبر تكويني را با اختيار عليم از يك سو و تكليف الهي و تكامل انسان را از سوي ديگر در صحنه زندگي فردي و اجتماعي انسان گرد آورده است و موجب گرديده كه بحث حقوق بشر از پيچيدگي خاصي برخوردار گردد و مرزبندي بخشهاي فلسفي و حقوقي و سياسي آن دشوار تلقي شود 1 .
3 ـ مكرر ـ مفهوم اختيار آزادي انسان در تفكر اسلامي مطلق العنان بودن بشر نيست . انسان مي تواند در برابر سنن آفرينش و قانونمندي حاكم بر جهان مقاومت كند و در زندگي فردي و اجتماعي از قوانين الهي سرپيچي نمايد . انسان در انتخاب اين دو راه كه در منطق اسلام به ضلالت تعبير شده هيچگونه مانع و رادعي از نظر تكويني ندارد ولي آنچه كه در اين وادي آزادي انسان را محدود مي كند احساس مسئوليت و تكليف است كه اگر بتوان در حدود آن مناقشه نمود در اصل آن نمي توان خدشه اي وارد كرد .
در تفكر اسلامي انسان آزاد ولي مسئول شناخته شده است و ميزان مسئوليت انسان است كه حدود آزادي او را تعيين و مشخص مي كند 2 .
4 ـ اعتبارحقوق بشر والزام آور بودن آ، در تصور ما بدان خاطر است كه حقوق بشر جزئي از مكتب اسلام وقوانين الهي است و ايمان به اين مكتب است كه به حقوق بشر اعتبار مي بخشد و آن را الزام آور مي كند . بهمين دليل است كه در تفكر ديني , حقوق بشر از عمق و الزام و ضمانت اجراي بيشتري برخوردار مي گردد .
5 ـ همه آنچه كه تحت عنوان حقوق بشر در اسلام مطرح مي شود از احكام تاسيسي اسلام نيست , بلكه بخشي از اين مفاهيم جزء احكام امضائي اسلام است كه به دليل منطقي ومتناسب بودن با فطرت انسان مورد تاييد قرار گرفته و از ديدگاه اسلام به عنوان حقوق الزامي بشر شناخته شده است 1.
6 ـ براساس دو اصل فقهي \" اباحه \" 2 و \" برائت \" اصولا انسان در هر نوع عملي كه حكم صريحي در آن زمينه درنصوص اسلامي يافت نشود آزاد است و قلمرو اين آزادي شامل صحنه هاي وسيعي از زندگي فردي و اجتماعي مي گردد كه در مقوله هاي مختلف حقوق بشر مي تواند تاثير مثبتي داشته باشد .
7 ـ در فقه اسلامي , احكام به دو دسته الزامي و غير الزامي تقسيم مي شود كه دستورات الزامي شامل واجبات ( بايدها ) و محرمات ( نبايدها ) مي گردد.
احكام غيرالهي كه درسه نوع مستحبات و مكروهات و مباحات مطرح مي شود و در حقيقت قلمرو آزاد زندگي بشر مي باشد و انسان مي تواند براساس اين تقسيم بندي در خارج از قلمرو احكام الزامي ( واجبات و محرمات ) در انتخاب راه و شيوه زندگي آزاد باشد و در اين قلمرو وسيع اباحه به قانون گذاري در زمينه هاي مخلتف زندگي از آن جمله حقوق بشر بپردازد و اين قوانين را براساس اصل احترام به قراردادها به صورت قراردادي برخود و ديگران الزام آور سازد .
در سلام توصيه شده است كه دراين قلمرو آزاد زندگي بشر كه بسي فراختر از بخش مربوط به احكام الزامي است از محدود ساختن خود و حتي از تكليف در بدست آوردن حكم الزامي شرعي خودداري نمايد .
علي عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد : \" ان الله .... و سكت عن اشياء ولم يدعها نسيانا\" فلاتتكلفوها \" .
8 ـ يكي از منابع و ادله فقهي عقل است , عقل به مفهوم نظري و هم به معني عملي كاربردي وسيع در استنباط احكام اسلامي دارد . اين خود دليل واضحي بركرامت و قداست و احترام انسان درديدگاه اسلامي است كه خداوند به انسان اجازه داده است كه از اين حق الهي بهره مند گردد و دست به قانونگذار بزند \" .
9 ـ اسلام اين حق و امتياز بزرگ را براي بشر قائل است كه اصولا قبول دين و تسليم به شريعت وقتي معتبر است كه اين امر براساس عقل و استدلال منطقي باشد و تبيين دين و شريعت براي انسان به مرحله قابل قبولي رسيده باشد . عقلايي بودن دين و مباني و مفاهيم و تعاليم آن بالاترين حق و امتياز و كرامتي است كه اسلام ويژگي اعطاي آن را به انسان دارد 2 .
10 ـ عنصر حقوقي و سياسي \" مصلحت جامعه \" در تفكر اسلامي گرچه به تئوري احكام حكومتي دولت اعتبار و مشروعيت بخشيده و بدينوسيله در موازنه حقوق و آزاديهاي فردي و اقتدارات دولت موجب افزايش اختيارات دولت گرديده است , ولي اگر دقت بيشتري در همين مساله اصولي مبذول شود روشن مي گردد كه احكام حكومتي خود ابزار قابل اطميناني است كه دولت مي تواند با استفاده از آن نقطه نظرهاي كور حقوق بشر را بپوشاند , از سوي ديگر بايد توجه داشت كه مشروعيت حكومت و دولت از ديدگاه اسلام با آراء آزاد مردم تامين مي گردد . 3
تاريخچه حقوق بشر را در اسلام بايد از دو بعد مورد مطالعه قرارداد : از بعد نظري در لابلاي نصوص اسلامي و سپس از نقطه نظر تاريخي در لابلاي تحولات سياسي و اجتماعي جوامع اسلامي گذشته و كنوني .
تئوري حقوق بشر در اسلام
براي شناخت تاريخ تئوري حقوق بشر در اسلام ناگزير بايد آن را به دو بخش زير تقسيم و هركدام را بطور جداگانه مورد بررسي قرارداد :
الف ـ تاريخ تكوين حقوق بشر در اسلام
ب ـ تاريخ تدوين حقوق بشر در اسلام
در مورد بخش اول بايد توجه داشت كه تاريخ تكوين مجموعه حقوقي اسلام با نزول آيات قرآن و گفتار پيامبر و سيره عملي و تقريرهاي آن حضرت ترسيم شده است . لذا در اين بحث كافي است ما به بخشي از آيات و احاديث مربوطه اشاره نمائيم و آز آنجا كه محققين شركت كننده در سمينار در هر مورد كه بحث خواهند كرد به نصوص اسلامي مربوطه اشاره خواهند نمود , لهذا ما دراين بحث نيازي به استقصاي همه نصوص وارد شده را نداريم و تنها به برخي از آنها اكتفا مي نمائيم :